کد مطلب:27812 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:209

جنگ بدر












جنگ بدر، دشوارترین و شكوهمندترین نبرد پیامبر خداست. شرایط زمانی، چگونگی تركیب نیروها، ساز و برگ مسلمانان، هدف آغازین حركت - كه دستیابی به كاروان مشركان و كالاهای آنان بود - و نبرد غیر منتظره و نابرابر و... نشان دهنده اهمّیت این نبرد و نقش سرنوشت ساز آن است.

از این رو، «بدریان» در هماره تاریخ، جایگاه ویژه ای داشته اند ودر حوادث تاریخ اسلام، بویژه پس از پیامبر خدا، حضور بدریان در همه جا اهمّیتی خاص داشت. این نبرد در رمضان سال دوم هجری در منطقه بدر، در نزدیكی مدینه واقع شد.[1].

علی علیه السلام در این نبرد - كه آغازین جنگ پیامبر خدا و نیز نخستین چهره نمایی قهرمانانه علی علیه السلام است -، جلوه ای دیدنی، ستودنی و شگفت دارد، بدین سان كه:

1. پرچم پیروزمند سپاه اسلام در دست های پر توان علی علیه السلام بود.[2].

2. پیش از رویارویی و در مرحله حسّاس كسب اطّلاعات، برای دست یافتن به چند و چون نیروی دشمن، همراه برخی از صحابیان به مأموریت رفت كه موفّقیتی كارآمد داشت.[3].

3. در دلِ سیاهی تاریك و هولناك شب نبرد، پیامبر خدا فرمود: «چه كسی برای ما آب می آورد ؟». مولا به پا خاست و ثابت و استوار به «بدر» گام نهاد و از چاهی بس ژرف و تاریك، آب برگرفت و پیامبر خدا را سیراب كرد.[4].

4. مولا در اوّلین نبرد تن به تن، ولید بن عُتبه را به خاك هلاكت افكند[5] و سپس در كشتن عتبه، پدر ولید، هماوردِ او را یاری رسانْد.[6] علی علیه السلام، این حماسه شكوهمند را در نامه ای به معاویه یادآوری كرده است:

من پدر حسنم! كشنده جدّ و برادر و دایی ات كه در نبرد بدر، سرشان را شكافتم؛ و آن شمشیر را با خود دارم و با همان دل با دشمنم رویارو می شوم.[7].

5. مولاعلیه السلام همچنین عاص بن سعید، رزم آور نیرومند قریش[8]. و نوفل بن خُوَیلِد، دشمن شرور و كینه توز پیامبرصلی الله علیه وآله را به خاك افكند.[9].

6. چون فرمان حمله عمومی صادر شد و نیروها در هم آمیختند و آتش نبرد، شعله ور گشت، این مولا بود كه چونان شیری خشمگین بر دشمن می تاخت و آرایشِ نظامی آنان را در هم می ریخت و از كشته، پشته می ساخت، بدان سان كه آورده اند 35 نفر از هفتاد تن كشته های مشركان، با ضربت شمشیر مولا بر خاك افتادند.[10].

7. او كه در آن هنگام در عنفوان جوانی بود، با این شهامت ها، شجاعت ها و رزم آوری ها، مدال افتخار جاودانه «لا سیفَ إلّا ذوالفقارِ ولا فَتی إلّا علیٌّ» را به دست آورد.[11].

132. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از ابن عبّاس -: پیامبر خدا، در جنگ بدر، پرچم را به علی علیه السلام سپرد و او در آن هنگام، بیست سال داشت.[12].

133. الطبقات الكبری - به نقل از قتاده -: علی بن ابی طالب علیه السلام، پرچمدار پیامبر خدا در جنگ بدر و هر جنگ دیگر بود.[13].

134. تاریخ الطبری - به نقل از ابن عباس در ذكر جنگ بدر -: پرچمدار پیامبر خدا، علی بن ابی طالب علیه السلام و پرچمدار انصار، سعد بن عباده بود.[14].

135. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از عبد اللَّه -: ما در جنگ بدر، هر سه نفر بر یك شتر بودیم و علی علیه السلام و ابو لبابه، دو همراه پیامبرصلی الله علیه وآله بودند.

آنها گفتند كه چون نوبت پیاده شدن پیامبرصلی الله علیه وآله می شد، می گفتیم: شما سوار شو و ما پیاده می رویم. و حضرت می فرمود: «نه شما از من نیرومندترید و نه من از شما به پاداش، بی نیازترم».[15].

136. السیرة النبویة - به نقل از ابن اسحاق در ذكر جنگ بدر -: شتران اصحاب پیامبر خدا در آن روز، هفتاد نفر بود. پس به نوبت، سوار می شدند و پیامبر خدا و علی بن ابی طالب علیه السلام و مرثد بن ابی مرثد غنوی، یك شتر را به نوبت، سوار می شدند.[16].

137. فضائل الصحابة - به نقل از حارث، درباره امام علی علیه السلام -: چون شب بدر شد، پیامبر خدا فرمود: «چه كسی برای ما آب می آورد؟». پس مردم، پا پس كشیدند؛ ولی علی علیه السلام برخاست و مشكی به زیر بغل گرفت، به چاه ژرف و تاریكی درآمد و از آن، پایین رفت.

پس خدای عز و جل به جبرئیل و میكائیل و اسرافیل، وحی كرد كه برای یاری محمّدصلی الله علیه وآله و گروهش آماده شوید. پس، از آسمان، فرود آمدند و همهمه ای داشتند كه شنونده را می ترسانْد. پس چون روبه روی چاه رسیدند، همگی و از روی بزرگداشت و احترام بر او سلام دادند.[17].

138. مناقب آل أبی طالب - به نقل از محمّد بن حنفیّه -: پیامبر خدا در غزوه بدر، هنگامی كه اصحابش از تهیه آب وا ماندند، علی علیه السلام را برای آب آوردن فرستاد. پس علی علیه السلام به چاه متروك درآمد و مشكش را پُر از آب كرد و بیرون كه آورد، بادی آمد و آن را ریخت. پس به چاه بازگشت و مشك را پُر كرد و بیرون كه آورد، بادی آمد و آن را ریخت و همین گونه تا سه بار.

پس بار چهارم،آن را پُر كرد و به نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آورد و قصّه را باز گفت. پس پیامبر خدا فرمود: « باد نخست، جبرئیل بود كه با هزار فرشته همراهش بر تو سلام دادند و باد دوم، میكائیل بود كه با هزار فرشته همراهش بر تو سلام دادند و باد سوم، اسرافیل بود كه با هزار فرشته همراهش بر تو سلام دادند».[18].

139. امام علی علیه السلام: من در جنگ بدر، از چاه متروكی آب می كشیدم كه باد شدیدی وزید و سپس باد بسیار شدیدی آمد كه مانند آن را ندیده بودم، مگر باد پیشین. سپس [دوباره] باد شدیدی وزید. پس نخستین باد، میكائیل بود با هزار فرشته در سمت راست پیامبرصلی الله علیه وآله و [باد] دوم، اسرافیل بود با هزار فرشته در سمت چپ پیامبرصلی الله علیه وآله و [باد] سوم، جبرئیل بود با هزار فرشته.

و ابو بكر در سمت راست و من در سمت چپ پیامبر خدا بودیم. پس چون خدا، كافران را به هزیمت كشاند، پیامبر خدا مرا بر اسبش سوار كرد و چون بر آن نشستم، مرا چنان به شتاب برد كه بر گردنش قرار گرفتم. پس، از خدا خواستم كه مرا بر آن استوار دارد، و آن قدر نیزه زدم كه تا زیر بغلم خونین شد.[19].

140. امام زین العابدین علیه السلام: چون مسلمانان در جنگ بدر تشنه شدند، علی علیه السلام برای آب آوردن با مشك به سوی چاه متروك آمد كه باد شدیدی وزید و گذشت. پس اندكی درنگ كرد. سپس باد دیگری آمد و گذشت و سپس باد دیگری آمد كه نزدیك بود او را از كارش باز دارد و او بر سر چاه بود. پس نشست تا [باد] گذشت و چون به نزد پیامبر خدا بازگشت، از ماجرا خبر داد.

پس پیامبر خدا فرمود: «اما باد نخست، جبرئیل با هزار فرشته و باد دوم، میكائیل با هزار فرشته و باد سوم، اسرافیل با هزار فرشته بودند و بر تو سلام دادند و آنان یاور ما هستند و همان كسانی اند كه ابلیس، آنها را دید و پا پس كشید و عقب عقب رفت تا آن كه گفت: "إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ [20] من بی تردید، چیزی را می بینم كه شما نمی بینید. من از خداوند می ترسم و خدا سخت كیفر است"».[21].

141. السیرة النبویة - به نقل از ابن اسحاق، در ذكر وقایع جنگ بدر -: پس از او (اسود بن عبد الأسد مخزومی كه حمزه او را كشت)، عتبة بن ربیعه در میان برادرش شیبة بن ربیعه و پسرش ولید بن عتبه بیرون آمد و چون از صف جدا شد، هماورد طلبید.

پس سه جوان از انصار، بیرون آمدند: عوف و معوّذ، پسران حارث - كه نام مادرشان عفراء بود -، و مردی دیگر كه گفته می شود عبد اللَّه بن رواحه بود. پس گفتند: شما كیستید؟ گفتند: ما گروهی از انصار هستیم. گفتند: ما به شما كاری نداریم. سپس منادیِ آنان ندا در داد: ای محمّد! همتایانمان از قوم خودمان را به سوی ما گسیل دار.

پس پیامبر خدا فرمود: «ای عبیدة بن حارث، برخیز! ای حمزه، برخیز! ای علی، برخیز!». پس چون برخاستند و به آنان نزدیك شدند، گفتند: شما كیستید؟ عبیده گفت: عبیده. و حمزه گفت: حمزه. و علی علیه السلام گفت: علی. گفتند: آری، همتایانی بزرگ هستید. پس عبیده - كه مسن ترین فرد گروه بود - با عتبة بن ربیعه، و حمزه با شیبة بن ربیعه، و علی علیه السلام با ولید بن عُتبه رویارو شدند.

پس حمزه در كشتن شیبه به وی مهلت نداد، و علی علیه السلام نیز در كشتن ولید، و دو ضربه میان عبیده و عتبه ردّ و بدل شد؛ ولی هر دو در برابر هم ایستادگی می كردند و حمزه و علی علیه السلام با شمشیرهایشان به سوی عتبه بازگشتند و كارش را تمام كردند و عبیده را برداشتند و به همراهانش رساندند.[22].

142. مناقب آل أبی طالب: اختلافی نیست كه نخستین مبارزان اسلام، علی علیه السلام و حمزه و ابو عبیدة بن حارث در جنگ بدرند. شعبی می گوید: سپس علی علیه السلام، تنها و استوار، به گروه دشمنْ حمله بُرد.[23].

143. امام علی علیه السلام: من در جنگ بدر از جرئت مكّیان تعجّب كردم. با این كه من، ولید بن عتبه را كشته بودم و حمزه عتبه را و هر دو در كشتن شیبه شركت كرده بودیم، حنظلة بن ابی سفیان به من رو آورد و چون به من نزدیك شد، با شمشیر، ضربه ای به او زدم كه چشمانش از كاسه سر بیرون زد و بی جان به زمین افتاد.[24].

144. الإرشاد: امیر مؤمنان، پس از آن كه كسی برای مبارزه با عاص پسر سعید بن عاص پا پیش نگذاشت، به رویارویی اش رفت و بی درنگ، او را كشت و نیز حنظلة بن ابی سفیان را كه به مبارزه اش آمده بود، كشت، و همچنین طعیمة بن عُدی را كه در برابرش ایستاد، و پس از او، نوفل بن خویلد را كه از شیطان های قریش بود و بدین سان، یكی پس از دیگری از آنان می كشت تا این كه نیمی از هفتاد كشته قریش را كشت.[25].

145. الإرشاد - به نقل از صالح بن كیسان -: عثمان بن عفّان بر سعید بن عاص گذشت و گفت: بیا به نزد فرمانروای مؤمنان، عمر بن خطّاب برویم و به گفتگو بپردازیم. پس رفتند.

[سعید بن عاص] می گوید: امّا عثمان در جایی نشست كه دوست داشت؛ ولی من به كناره جمعیت خزیدم. پس عمر به من نگریست و گفت: چه شده است ؟ گویی در دلت با من مسئله ای داری؟ آیا می پنداری كه من پدرت را كشتم ؟ به خدا سوگند، دوست داشتم كه من كشنده اش بودم و اگر او را كشته بودم، از كشتن كافر، پوزش نمی خواستم؛ امّا من در جنگ بدر بر او گذشتم و دیدم كه همچون گاوی كه با شاخش زمین را شخم می زند، در پی درگیری است و دهانش چون قورباغه كف كرده است. چون چنین دیدم، از او ترسیدم و كناره گرفتم. پس به من گفت: به كجا ای پسر خطّاب؟ و علی آهنگ او كرد و به وی دست یافت و به خدا سوگند، از جایم دور نشده بودم كه علی او را كشت.

[سعید بن عاص] می گوید: علی در مجلس، حاضر بود و فرمود: خدایا، ببخش! شرك با آنچه در آن بود، رفت و اسلام، گذشته را محو كرد. پس تو را چه شده كه مردم را تهییج می كنی؟ پس عمر، دست كشید. سعید گفت: آگاه باش كه من خشنود نمی شدم كه قاتل پدرم جز پسر عموی او (پیامبرصلی الله علیه وآله)، علی بن ابی طالب باشد.[26].

146. الإرشاد - به نقل از زُهْری -: چون پیامبر خدا دانست كه نوفل بن خُوَیلِد در بدر حاضر شده است، فرمود: «خدایا! مرا از نوفل، كفایت كن».

پس چون قریشْ شكافته و در هم شكسته شد، علی بن ابی طالب علیه السلام، او را دید كه حیران است و نمی داند چه كند. پس به سوی او رفت و با شمشیر، ضربه ای به او زد كه در سپر چرمی اش گیر كرد. پس علی علیه السلام آن را بیرون كشید و ضربه ای بر ساق پایش - كه زرهش آن را نمی پوشاند -، وارد ساخت و آن را قطع كرد و سپس كارش را تمام كرد و او را كشت.

چون به نزد پیامبرصلی الله علیه وآله بازگشت، شنید كه می گوید: «چه كسی از نوفل خبر دارد؟». پس به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! من او را كشتم. پیامبرصلی الله علیه وآله تكبیر گفت و فرمود: «سپاس، خدایی را كه دعایم را درباره او اجابت كرد!».[27].

147. حلیة الأولیاء - به نقل از محمد بن ادریس شافعی -: مردی از بنی كنانه بر معاویة بن ابی سفیان وارد شد. معاویه به او گفت: آیا در بدر حضور داشتی؟ گفت: آری. گفت: مانند كه بودی؟ گفت: جوانی قوی، همچون صخره های ویرانگر. گفت: آنچه دیده ای و شاهد بوده ای، برایمان بگو. گفت: ما جز شاهدانی مانند غایبان نبودیم و پیروزی ای سریع تر از آن ندیده ایم. گفت: آنچه دیده ای برایم توصیف كن.

گفت: پیش تر از همه، علی بن ابی طالب علیه السلام را دیدم؛ جوانی نو رسیده و شیری هوشیار. می شكافت و جلو می رفت و كسی در برابرش نمی ایستاد، مگر آن كه او را می كشت، و بر هیچ چیز ضربه نمی زد، مگر این كه آن را می دَرید. هیچ كس را از او شكافنده تر در صف دشمن ندیدم. حمله می برد و چپ و راست را هم به دقّت می پایید و گویی دو چشم در پشت داشت و جهیدنش چون آهوان صحرا بود.[28].

148. الفائق - به نقل از سعد بن ابی وقّاص -: در جنگ بدر، علی را دیدم كه می گوید:

با این كه جوانم، كاملم

همچون جنّیان، شب نخوابم.

مادرم مرا برای امروز بزاد

كارزار، هر چند سخت، رسوایم نكند.[29].

149. مناقب آل أبی طالب - درباره علی علیه السلام -:كافران، علی علیه السلام را «مرگ سرخ» می نامیدند. این نام را در جنگ بدر به او دادند، به دلیل بزرگی ضربه ها و جراحاتی كه بر آنان وارد ساخت.[30].

150. تفسیر القمّی: كشتگان بدر، هفتاد نفر بودند و اسیران نیز هفتاد نفر. از آنان (كشتگان)، 27 نفر را امیرمؤمنان كشت و كسی را به اسارت نگرفت.[31].

151. الإرشاد: راویان شیعه و سنّی، هر دو، نام های مشركانی را كه امیر مؤمنان در بدر كُشت، ثبت كرده اند و نقل هر دو گروه با هم موافق و همخوان است و از جمله آنها كه نام برده اند، اینان اند:

ولید بن عتبه - كه چنان كه پیش تر گفتیم -، شجاع و پُر دل و گستاخ و بی شرم بود و مردان از او می ترسیدند؛

و عاص بن سعید كه وحشتناك و بزرگ بود و قهرمانان از او وحشت داشتند و او همان كسی است كه عمر از مقابلش گریخت...؛

وطعیمة بن عدی، پسر نوفل كه از سرانِ گمراهان بود؛

و نوفل بن خویلد كه در میان مشركان، از سخت ترین دشمنان پیامبر خدا بود و قریش، او را پیش می انداخت و بزرگش می داشت و اطاعتش می كرد، و او كسی است كه ابو بكر و طلحه را پیش از هجرت، در مكّه با طنابی بست و یك روز تا شب، شكنجه شان كرد تا آن كه آزادی آن دو از وی خواسته شد؛ و [هموست كه] پیامبر خدا چون حضور او را در بدر دانست، از خدای عز و جل خواست كه ایشان را از شرّ او باز دارد و چنین گفت: «خدایا، مرا از نوفل بن خویلد، كفایت كن!». پس امیر مؤمنان او را كُشت؛

و زمعة بن اسود و حارث بن زمعه و نضر بن حارث بن عبد الدار و عمیر بن عثمان بن كعب بن تیم، عموی طلحة بن عبید اللَّه، و عثمان و مالك، دو پسر عبید اللَّه و برادران طلحة بن عبید اللَّه، و مسعود بن ابی امیّة بن مغیره و قیس بن فاكه بن مغیره و حذیفة بن ابی حذیفة بن مغیره و ابو قیس بن ولید بن مغیره و حنظلة بن ابی سفیان و عمرو بن مخزوم و ابو منذر بن ابی رفاعه و منبّه بن حَجّاج سهمی و عاص بن منبّه و علقمة بن كلده و ابو العاص بن قیس بن عدی و معاویة بن مغیرة بن ابی العاص و لوذان بن ربیعه و عبد اللَّه بن منذر بن ابی رفاعه و مسعود بن امیة بن مغیره و حاجب بن سائب بن عُوَیمِر و اوس بن مغیرة بن لوذان و زید بن ملیص و عاصم بن ابی عوف و سعید بن وهب، هم پیمان بنی عامر، و معاویة بن عامر بن عبد القیس و عبد اللَّه بن جمیل بن زُهَیر بن حارث بن اسد و سائب بن مالك و ابو الحكم بن اخنس و هشام بن ابی امیة بن مغیره.

پس اینها 35 مردی هستند كه علی علیه السلام به تنهایی آنها را هلاك كرده است، بجز كسانی كه در مورد كشته شدنشان به دست علی علیه السلام اختلاف است و یا علی علیه السلام در كشتن آنها با افراد دیگری شركت داشته است كه بنا به آنچه پیش تر آوردیم، بیشتر از نصف كشتگان بدرند.[32].

152. المناقب - به نقل از امام باقرعلیه السلام از جابر بن عبد اللَّه -: پیامبر خدا در جنگ بدر فرمود: «این، رضوان، فرشته ای از فرشتگان خداست كه ندا می دهد: "شمشیری جز ذوالفقار، و جوان مردی جز علی نیست"».[33].

153. امام باقرعلیه السلام: در جنگ بدر، منادی ای به نام «رضوان»، در آسمان، ندا داد: «شمشیری جز ذوالفقار، و جوان مردی جز علی نیست».[34].









    1. تاریخ الطبری: 418/2 و 446، الكامل فی التاریخ: 524/1، تاریخ الإسلام: 57/2.
    2. المستدرك علی الصحیحین: 4583/120/3.
    3. تاریخ الطبری: 436/2، تاریخ الإسلام: 52/2.
    4. فضائل الصحابة: 1049/613/2، المغازی: 57/1.
    5. تاریخ الطبری: 445/2، المغازی: 69/1، الكامل فی التاریخ: 531/1.
    6. تاریخ الطبری: 445/2، الكامل فی التاریخ: 531/1.
    7. نهج البلاغة: نامه 10. نیز، ر. ك: نامه 64.
    8. الإرشاد: 70/1. نیز، المغازی: 92/1 و 148، السیرة النبویّة، ابن هشام: 366/2.
    9. الإرشاد: 70/1، المغازی: 92/1 و 149.
    10. الإرشاد: 72/1.
    11. تاریخ دمشق: 71/42، مناقب علی بن أبی طالب: 235/199، المناقب: 200/167.
    12. المستدرك علی الصحیحین: 4583/120/3، السنن الكبری: 12165/340/6.
    13. الطبقات الكبری: 23/3، تاریخ دمشق: 74/42 و ص 72.
    14. تاریخ الطبری: 431/2، ر. ك: السیرة النبویّة، ابن هشام: 264/2.
    15. المستدرك علی الصحیحین: 4299/23/3 و 2453/100/2.
    16. السیرة النبویّة، ابن هشام: 264/2، تاریخ الإسلام: 51/2، المغازی: 23/1.
    17. فضائل الصحابة: 1049/613/2، تاریخ دمشق: 8909/337/42.
    18. مناقب آل أبی طالب: 242/2، شرح الأخبار: 761/414/2.
    19. مسند أبی یعلی: 485/258/1، تاریخ الإسلام: 86/2.
    20. انفال، آیه 48.
    21. تفسیر العیاشی: 70/65/2.
    22. السیرة النبویّة، ابن هشام: 277/2، تاریخ الطبری: 445/2.
    23. مناقب آل أبی طالب: 68/2، أنساب الأشراف: 363/2.
    24. الإرشاد: 75/1، إعلام الوری: 170/1.
    25. الإرشاد: 69/1، كشف الغمّة: 183/1.
    26. الإرشاد: 75/1، كشف الغمّة: 186/1. نیز، ر. ك: المغازی: 92/1.
    27. الإرشاد: 76/1، كشف الغمّة: 187/1. نیز، ر. ك: المغازی: 91/1 و 92.
    28. حلیة الأولیاء: 145/9. نیز، ر. ك: المعجم الكبیر: 2956/150/3.
    29. الفائق: 95/1، المناقب: 187/158، مناقب علی بن أبی طالب: 48/32.
    30. مناقب آل أبی طالب: 68/2، بحار الأنوار: 1/63/41.
    31. تفسیر القمّی: 269/1، بحار الأنوار: 3/259/19.
    32. الإرشاد: 70/1. نیز، ر. ك: المغازی: 152 - 147/1، السیرة النبویّة، ابن هشام: 365/2.
    33. المناقب: 200/167، كفایة الطالب: 280.
    34. تاریخ دمشق: 71/42، البدایة والنهایة: 336/7، مناقب علی بن أبی طالب: 235/199.